در برابرتوهينات سوال برانگيزچه بايد كرد؟
در برابرتوهينات سوال برانگيزچه بايد كرد؟
در برابرتوهينات سوال برانگيزچه بايد كرد؟
نويسنده:محسن قنبريان
1. توهينات سوال برانگيز
الف- شماري از توهينات
- تئاتر اهانت آميز " محمد و تعصب " نوشته فوليتر فيلسوف فرانسوي روي صحنه آمد كه داراي توهين هاي متعددي به پيامبر اكرم (ص)بود.
- پاپ، اسلام و پيامبر اكرم(ص) را به خشونت در مقابل تعقل متهم كرد.
- روزنامه دانماركي " جيلارد پوستر " 12 كاريكاتور موهن را عليه پيامبر اكرم (ص) چاپ نمود و او را تروريست معرفي كرد.
- برخي از روزنامه هاي نروژي - فرانسوي – آلماني – اسپانيايي و سوئيسي هم كاريكاتورها را چاپ كردند.
- اين توهين ها به همين جا ختم نمي شود، حتي نماز جماعت مسلمين را نيز به استهزاء گرفته اند. بطري هاي نوشابه را طوري تصوير كرده اند كه گويي صفوف نماز است.
ب– توهين به نبي اكرم (ص) قاتق نان يا قاتل جان
- از طرف ديگر توهين به پيامبر اكرم(ص) موجب خيزش جهان اسلام عليه دشمن (غرب) مي شود و اين هم به ضرر غرب است چرا كه تاكنون از رخوت و عدم بيداري مسلمين سود برده اند اما وتوهين به نبي اكرم (ص) آنها را بيدار كرده و عليه غرب وامي دارد. اين مسئله را هم خوب مي دانند پس هدف از اين توهين ها چيست؟
- نظام غرب سرمايه داري با داشتن بازارهاي مصرف پابرجاست و بزرگترين بازارهاي مصرف او كشورهاي آسيايي و مسلمان است. مثلاً يك شركت دانماركي كه دومين شركت توليد لبنيات در اروپا است و بازار اصلي فروش آن نيز عربستان بوده، وقتي به علت همين توهين ها با تحريم عربستان روبرو مي شود مجبور به تعطيلي موقت شركت مي شود. پس اين توهين ها براي غرب ضربات سهمگين اقتصادي در پي دارد. بنابراين چرا بعد از عذرخواهي و توقف اين كاريكاتورها دوباره بعد از دو سال شروع كرده اند و دست بردار نيستند؟
- ممكن است تصور شود كه اين كارها براي جلوگيري از رشد اسلام در اروپا صورت مي گيرد، اما مي بينيم عملاً اين توهين ها موجب رشد اسلام در غرب شده اما دوباره تكرار مي شود، پس آشكار مي شود كه رشد چند درصدي اسلام نسبت به آن هدفي كه دنبال مي كنند چندان مهم نيست.
2- در تدارك جنگ بزرگ
با اين توصيفات شايد بهتر بتوانيم متوجه علت حضور آمريكا در خاورميانه شويم. شايد بارها اين عكس را در پادگان هاي آمريكا در عراق ديده باشيد كه مسيح را نشان مي دهد در حالي كه در پشت سرش شماري از فرشتگان و در پيش رويش تفنگداران آمريكايي به تصوير كشيده شده است.
توضيح مطلب اينكه:
الف- مردم غرب به طور كلي دو قسمند:
قسم ديگري كه غالب حاكمان (آمريكا و اروپاي غربي يعني انگليس و فرانسه ...) و عده اي از مردم اين كشورهايند (به حسب آمار 70 تا 100 ميليون آمريكايي يعني 4/1 تا 3/1 جمعيت پيرو اين تفكرند) اينها به دنبال سلطه جويي و حاكميت بر دنيا با قرائت هاي مختلف مذهبي و سياسي اند و جنگ جهاني سوم يا جنگ نهايي را بين تمدن غرب و اسلام مي دانند. چنانكه" روبرتو كارديرولي " وزير اصلاحات قانون اساسي ايتاليا و عضو يكي از احزاب تندرو و نژادپرست ايتاليا خواستار به كار گيري زور و خشونت عليه مسلمانان گرديد و نيز از پاپ بنديكت شانزدهم رهبر كاتوليك هاي جهان در خواست كرد براي برپايي يك جنگ صليبي جديد فتوا دهد...
ب- اين جنگ افروزان با تكيه بر قطعيت پيشگويي هاي" نوستر آداموس " (كه جنگ مسلمانان با غرب مسيحي را قطعي وانمود كرده) جامعه غربي را براي جنگ نهايي (با مسلمانان ) آماده مي كند و در اين مسير از دو ادبيات استفاده مي كند:
ادبيات مذهبي: به دنبال طرد يهوديان به وسيله تمدن مسيحي در قرن 15 ميلادي شاهد به وجود آمدن جريان اصلاح ديني (پروتستانيسم) يا همان مسيحيت يهودي گرا در قرن 16 ميلادي هستيم و در امتداد آن از ابتداي سال 1976 رشد و گسترش مسيحيت سياسي بنيادگرا – اصطلاحاً راست مسيحي – شدت گرفت. سازمان راست مسيحي گفتمان اصول گرايانه اي را آغاز كرد كه مضمون آن آماده ساختن آمريكا براي بازگشت مجدد مسيح و پايان جهان بود. بازگشت يهوديان به قدس پس جنگ 1967 نشانه اي از صحت پيشگويي هاي تورات و گام ماقبل آخر بازگشت مسيح - يعني بازسازي معبد سليمان - تلقي گرديد. سپس اين جريان در انتخابات رياست جمهوري و كنگره نفوذ كرد و ائتلاف راست مسيحي با راست سياسي در سال 1980 در داخل جزب جمهوري خواه تشكلي به وجود آورد كه به نام " حزب الله آمريكا " شناخته مي شود. بالاتر اينكه حزب جمهوري خواه در انتخابات مقدماتي در 1988 اصلاً به يك كشيش – پت رابرتسون رهبر ائتلاف مسيحي – اجازه داد كه خود را نامزد كند. اين امر در انتخابات اوليه رياست جمهوري در سال 2000 نيز تكرار شد و اين بار "گري بوئر "نماينده اين جريان بود. اين در حالي است كه اين كشور سكولار جريانات بنيادگرا در جهان اسلام را سر كوب مي كند و خواستار جدايي آيت الله ها از سياست در ايران است درحاليكه خود گام هايي بر مي دارد كه احتمالاً در دهه هاي آتي شاهد اين خواهيم بود كه رئيس جمهور آمريكا يك كشيش بنياد گرا و يك مسيحي صهيونيست شود!!!
گرچه تا به حال اين كشيش ها نتوانسته اند رأي حزب را با اكثريت كسب كنند، اما كانديداي حزب (بوش) كه با كمك جنبش مسيحيت بنيادگرا و صهيونيسم رأي آورد امروز خود را سرباز مسيح مي داند و در همه اردوگاه هاي اشغالگران در عراق تابلوي مسيح با حمايت تفنگداران آمريكايي را نصب كرده است. بنابراين غرب جديد فقط غرب فوق مدرن و سرمايه دار نيست، بلكه يك جريان قوي مذهبي با انديشه هاي توراتي براي پايان تاريخ است چنانكه مي بينيم يك كشيش مسيحي در جايي غير از كليسا و در روزي غير از يكشنبه و براي جمعيتي 15 هزار نفري اسلحه اي در دست گرفته و با لباس نظامي به جاي خواندن موعظه، آماده شدن براي جنگ نهايي (كه با مسلمانان و متحدان شرقي شان است ) را تبليغ مي كند. جالب اينكه اين جنگ را مقدمه ظهور دوباره مسيح و شروع خوشبختي خود معرفي مي كند.
ج- چرا حضرت رسول (ص) را هدف گرفته اند؟
3- انواع مواجهه احتمالي مسلمين با اين توهينات:
ب- عده اي هم به خيزش و منازعه و گروگانگيري برمي خيزند كه زمينه را جنگي تر و جنگ نهايي را تسريع مي كنند و بهانه به دست دشمن مي دهند كه اين همان مطلوب آن طيف جنگ طلب است، چرا كه به هدف خود كه وارد كردن حريف به ميدان منازعه است، مي رسند. به عنوان مثال در لبنان مردم به سوي سفارت دانمارك در بيروت آتش پرتاب كرده و با نيروهاي پليس نيز درگير شدند...
4- چه بايد كرد؟
الف- غيرتمان را غربت غرب نگيرد.
ب – جامعه نمونه وپويا، طلسم سحر اينان:
البته ممكن است اين توهم پيش آيد كه چنين رويكردي در غرب به هسته اي شدن ايران و روي كار آمدن اصولگرايان و احمدي نژاد يا موضع انقلابي او ربط دارد ولي نطفه اين رويكرد از چند قرن قبل بسته شده و فقط در دهه هاي اخير (به خصوص پس از فروپاشي شوروي و توجه به دشمن جديدي به نام اسلام ) وارد حاكميت ها و سياست ها و... اين كشورها شده و نيز اگر در جواب سياست هاي احمدي نژاد بود كاري مي كردند كه خود احمدي نژاد را شكست دهند و منزوي كنند، نه كاري كه عملاً بقيه جهان اسلام را پشت سر مواضع احمدي نژاد عليه غرب درآورند. حتي كشورهايي چون مصر كه كشورهايي خمود در مواجهه با غرب به حساب مي آيند. احمدي نژاد فقط اين شرايط را درك كرده و كاري كرده كه يك جبهه ايدئولوژيك در مقابل غرب ايجاد شود كه اين بيشتر باعث بالندگي جهان اسلام است.
ج- متحد يا لااقل منسجم شويم:
- در بمب گذاري سامرا ردپاي سرويس هاي اطلاعاتي اينها بود كه مؤيد خوبي بر اين مطلب است. زلماي خليل زاد سفير آمريكا در عراق براي تفرقه افكني و بسيج نيروهاي سني عليه شيعيان است. او به ضرورت حمايت از ايده تشكيل شبه نظاميان سني در بغداد و مناطق اطراف آن تأكيد مي كرد و آنها را متقاعد كرد كه اين پيشنهاد بر اساس تحقيق سازمان سيا و به هدف رويارويي با پديده اي كه آمريكايي ها آن را خطر شبه نظاميان شيعه مي دانند بنا شد.(ماهنامه اخبار شيعيان-ش9-ص32)
- و نيز گروه هاي تروريستي القاعده و زرقاوي و... را طوري جهت مي دهند تا به جاي مواجهه با صهيونيسم، شيعيان را نشانه بروند و...
منبع:سايت موعود
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}